English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2512 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
proportional tax U مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demurrage U جهت این تاخیر مسبب ان باید خسارت بپردازد
contractual interest U بهره کل وامی که وام گیرنده باید به وام دهنده بپردازد
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
it is to be noted that U باید توجه کردکه
notwithstanding U بدون توجه
zero-rated <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
free of tax U بدون مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
tax-exempt <adj.> U بدون مالیات
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U بدون مالیات
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
without respect to the result U بدون توجه به نتیجه
uninterested U بی دخل وتصرف بدون توجه
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
value U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
goby U عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
values U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing U مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
persona designata U شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
absolute address U مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
absolute address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
blind transportation U ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
machine address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
backgrounds U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
textile U زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
dogmatism U دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
inherent addressing U دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
cash discount U تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
levied U مالیات بندی مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
levies U اخذ مالیات مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
advertency U توجه
mindfulness U توجه
advertence U توجه
adverence U توجه
unconsidered U بی توجه
keeps U توجه
turn to U توجه
tendance U توجه
keep U توجه
heedfulness U توجه
heedfully U با توجه
mindfully U با توجه
assiduity U توجه
attention to orders U توجه
regard U توجه
regarded U توجه
regards U توجه
care U توجه
cares U توجه
re U با توجه به
re- U با توجه به
NB U توجه!
attention U توجه
cared U توجه
attentions U توجه
attentiveness U توجه
heeds U توجه
heeding U توجه
inattentive U بی توجه
heeded U توجه
heed U توجه
noting U توجه
remarked U توجه
unresponsive U بی توجه
attendance U توجه
remarks U توجه
remarking U توجه
listless U بی توجه
remark U توجه
note U توجه
oblivious U بی توجه
listlessly U بی توجه
notes U توجه
attendances U توجه
tithing U مالیات ده یک
gabel U مالیات
taxed U مالیات
impost U مالیات
gabelle U مالیات
taxation U مالیات
Scot U مالیات
tax U مالیات
cess U مالیات
taxes U مالیات
sess U مالیات
in due f. U باید
must U باید
ought U باید
outh U باید
there is a rule that... U که باید.....
should U باید
to have to U باید
the f. of a table U باید
maun U باید
shall U باید
inattention U عدم توجه
get with it <idiom> U توجه کردن
favoured U طرف توجه
field of attention U میدان توجه
wistfully U با دقت و توجه
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
figure on U توجه کردن
unwitting U بی توجه بی هوش
detraction U کاهش توجه
hereto <adv.> U با توجه به این
devil may care U بی توجه به مقام
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
unscrupulous U بی توجه به نیک و بد
cautions U توجه کنید
favor U توجه مرحمت
inattention U فقدان توجه
eye catcher U چیزجالب توجه
safe keeping U حفافت توجه
pay respect to U توجه داشتن به
for this purpose <adv.> U با توجه به این
oyez U توجه کنید
strikingly U قابل توجه
striking U قابل توجه
observingly U از روی توجه
nota bene U توجه شود
nota bene U قابل توجه
concerning this <adv.> U با توجه به این
notable U جالب توجه
as to that <adv.> U با توجه به این
take care of U توجه کردن از
tendencies U توجه استعداد
perpend U توجه کردن
noticeable U قابل توجه
on this <adv.> U با توجه به این
favored U توجه مرحمت
favoring U توجه مرحمت
favors U توجه مرحمت
favour U توجه مرحمت
favouring U توجه مرحمت
see after U توجه داشتن به
self care U توجه از خود
favours U توجه مرحمت
hereunto <adv.> U با توجه به این
noteworthy U قابل توجه
focal point U کانون توجه
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1they have to be self-consistently determined.
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com